اثر گلوله برفی (سایکل مثبت در روند مطالعاتی)
دوستانی که مخاطب من هستند عموماً متقاضی رشتههایی مثل MBA ، مجموعه مدیریت، مجموعه مهندسی صنایع، علوم اقتصادی و ... هستند. رفتار هوشمندانه برای این دوستان در مقطع کارشناسی ارشد هرکدام از این رشتهها، میطلبه که به دنبال پرورش ذهنیت و تحول در نوع نگرش و تحلیلهاشون نسبت به همه مسائل از جمله ساختار و شرایط پشت کنکور ارشد باشند، (این همون مفهوم انتخاب استراتژی هست). یکی از مفاهیم اساسی که باید سعی کنیم تو مقطع ارشد بهش برسیم و تبدیل به یک رفتار برای تصمیم گیریهامون بکنیم، تفکر سیستمی هست. دوستانی که با این مفهوم آشنا هستن میدونن که این مفهوم بیشتر باید تبدیل به یک رفتار حرفهای بشه تا یک تئوری باشه که بخونیمش و پاسش کنیم. این اصل مفاهیم گسترده و مفصلی (مثل درک دینامیک سیستم، مدلسازیهای علت و معلولی، تفکیک مسائل با توجه به مسائلی مثل اثر گلوله برفی یا اثر مار کبری یا افق زمانی و ....) داره، که نه حرفه من این حوزه هست نه هدفم تدریس این موضوع ... تنها بحث من اینجا نگاه درست و اصولی در ایجاد یک سایکل و چرخه مثبت (اثر گلوله برفی) در روند مطالعاتی تا روز کنکور هست.
بذارید با یه مثال ادامه بدم: دانشجویی رو در نظر بگیرید که از تابستون به نیت قبولی تو رشته مورد علاقه اش در مقطع ارشد اقدام به مطالعه کرده و تمام ابزارها رو آماده کرده و در حال برنامهریزی برای شروع مطالعه به نیت کنکور بهمن ماه هست. حالا دو اتفاق رو در نظر بگیرید:
مدل اول) اگر این فرد موفق بشه توی تابستون، از پس مطالعه اولیه و حتی یک بار مرور عمیقتر مفاهیم مواد امتحانیاش (از نظر درک مفاهیم و مدیریت زمان) بربیاید و با انگیزه زیاد و با تمرکز روی هدفش روز به روز به ساعت مطالعهاش اضافه کنه و این روند رو بدون خستگی و بدون توجه به اینکه حالا کو تا کنکور ادامه بده و حتی تمام تلاشش این باشه که همه کارهاش رو در اولویتهای بعدی قرار بده، چه اتفاقی به نظرتون میافته؟ من میگم در روزهای اول مهر با شرکت در اولین مرحله کنکور آزمایشی این داوطلب رتبهاش 3 میشه! بعد میدونین چی میشه (گوله برف رو از بالا رها کنید روی کوه پوشیده از برف! پایین بهمن میشه!) بدون شک این داوطلب مرحله به مرحله تو کنکورهای بعدی، اوضاعش بهتر میشه و توی یه سایکل مثبت دومین مرحله رو 2 میشه و بعد 1 و این 1 رو تثبیت میکنه و بالاخره تو کنکور رتبهاش 10 میشه. یا ممکنه کنکور اول و دوم رو حدود 50 بشه ولی به دلیل زیرساخت مناسبی که توی تابستون ایجاد کرده مطمئنن یه جایی نمودش رو میبینه و یه جهش میکنه و سایکل مثبت شروع به کار میکنه. در نهایت کنکور رو بهتر از اونی میشه که خودش فکر میکرده!
مدل دوم) با این که این داوطلب شرایط و امکانات رو فراهم کرده، به هر دلیلی (که مطمئنن از جنس اینرسی و مقاومت برای درس خوندن هست یعنی در یه کلمه تنبلی) -درس نخونه- یا -اونطور که باید نخونه- یا -اینکه وقت بزاره ولی بدون برنامه بخونه- یا -نوسانی درس بخونه (دو هفته بخونه یه هفته بره مسافرت ول کنه دوباره دوهفته بخونه سه هفته بره تو حواشی شغلی و نخونه و ...)-. حالا نیمه اول پاییز هست و باید بره کنکور آزمایشی بده، با توجه به اینکه ای فرد تسلط روی مفاهیم نداره طبیعتا اعتماد به نفس بالایی هم برای پاسخدهی به سوالات نداره یا اگر سوالی هم جواب بده به دلیل آشنا بودن به چشمم هست (یعنی یه بار دیده این سوال رو ولی دقیقا نمیدونه چیه و روش تسلط نداره و در نهایت غلط میزنه) بعد رتبه اش چند میشه به نظرتون؟ من فکر میکنم بالای 1000 میشه. اینجاست که سایکل منفی (چرخه معیوب)، چرخ دنده هاش راه میافته (گوله برف رو از بالا رها کنید روی کوه پوشیده از برف! پایین بهمن میشه!)... ایشون اعتماد به نفسش رو مرحله به مرحله از دست میده و دومی رو 1500 میشه و کنکور رو میره 3000 میشه. به همین راحتی کنکور رو از دست میده در حالی که مثل بقیه از تابستون خونده !
البته مثالهای بالا استثنا هم زیاد داره. من تو این سالها با هزاران نفر در ارتباط بودم و دیدم افرادی که مثلا کنکور آزمایشی آخر رو 400 شده اند ولی کنکور رو رتبه تک رقمی آورده اند. ولی باور شخصی ام اینه که اکثریت افرادی که توی سایکل معیوب می افتن دیگه نمی تونن خودشون رو نجات بدن.
الان شما دقیقا تو مرحله ای هستید که سرنوشت سه ماه بعدتون با یه تشدید مثبت یا منفی سرنوشت کنکورتون هست. یعنی اگر سه ماه دیگه تو شرایط روحی خوبی هستید و اعتماد به نفستون بالاست و تسلط تون روی مباحث خوبه، حتما این اعتماد به نفس پرورش پیدا میکنه و با علاقه و انگیزه بیشتری روند رو ادامه میدید و کنکور رو فرای توانایی های خودتون از پسش بر میاید ولی اگر سه ماه دیگه اوضاع تسلط و اعتماد به نفستون تعریفی نداشته باشه، روز به روز افت می کنید و بدون علاقه و انگیزه مسیر رو رها میکنید و هیچ وقت به خط مطلوب تون نمیرسید و این جاست که به دلیل رفتار غلط اولیه، توانایی های خودتون رو کور کردید. انتخاب با شماست... این موضوع کاملاً منطبق بر تمام افاقات و تصمیمگیریهای ما توی زندگی روزمرهامون هم هست که به اثر گلوله برفی تو مفاهیم تفکر سیستمی معروف شده...
حتما این مثال ها رو زیاد شنیدید: - یه موشکی که می خواد جامپ کنه 85% سوخت توی باکش رو، روی سکوی پرتاب میسوزونه و با 15% بقیه به فضا میره. - یا مدل منفی اش مثال انحراف 1درجه ای در تیراندازیه که اگر دستتون از هدف 1 درجه انحراف داشته باشه تیر با انحراف خیلی بیشتر به هدف میرسه....
تصمیم گیری قاطع برای انتخاب رشته و شروع مطالعه، هدف گذاری درست و نوع برنامه ریزی اصولی به عنوان اولین اقدامات کسب رتبه کنکور، تعیین کنندهترین قدم از تمام گامهایی هست که باید تا روز کنکور برداریم.